به گزارش سایت ورزش بانوان؛ کیفیت و شرایط کلی ورزش زنان در ایران نسبت به سه دهه نخست پس از انقلاب، چه تغییراتی کرده؟ مهمترین آسیبهایش چیست و چه وضعیتی را میتوان برای سالهای بعد متصور بود؟
اگر به تصاویر قدیمی اخبار ورزشی صداوسیما دسترسی داشته باشیم، تعجب خواهیم کرد چرا که در برنامهها اسمی از بانوان ورزشکار کشورمان برده نمیشد تا جایی که در نیمه اول دهه ۶۰ اصلاً اخبار ورزشی بانوان وجود نداشت. این رویه ادامه پیدا کرد تا اواخر دهه ۶۰ تنها به بازگو کردن اخبار مسابقات تیمی بسنده میشد تا اسمی از بانوان ورزشکار برده نشود.
خوشبختانه دهه ۷۰ ورزش بانوان ایران رنگ و روی بهتری به خود گرفت و با رونق گرفتن آن در اوایل دهه ۷۰ باز هم نامی از بانوان ورزشکار برده نشد و رویه قبل ادامه پیدا کرد. ورزش بانوان یک مسئله کلی شده بود که چندان به جزئیات آن پرداخته نمیشد.
وقتی به سالهای میانی این دهه رسیدیم اخبار جدیدی به گوشمان رسید آنهم پرچمداری لیدا فریمان، بانوی تیرانداز کشورمان در المپیک آتلانتا ۱۹۹۶٫ همین زمانها بود که تابوی آوردن اسم ورزشکاران زن شکست.
حلقه اصلی ارتباط مردم با قهرمانان زن تا دهه ۸۰، مطالبی بود که در مطبوعات منتشر میشد. روزنامههای ورزشی و مجلهها و حتی رادیو، امکان بیشتری برای پوشش اخبار ورزش زنان داشت.
سالهای اخیر را میتوان انقلابی در عرصه اطلاع رسانی ورزش زنان دانست. نه در رسانههای رسمی، بلکه در دنیای مجازی و شبکههای اجتماعی. سالهای قبل کمتر کسی بانوان ورزشکار ایران را میشناخت اما طی این سالها قهرمانان ورزشی کشورمان در صفحات خودشان، امکان برقراری ارتباط مستقیم با هواداران را پیدا کردند، بعضی از بانوان ورزشکار ایران حالا بیش از ۵۰ هزار فالوور دارند.
دهه نود را باید در تاریخ ورزش بانوان ایران ثبت کرد. یک جنبش اساسی با ظهور نامهایی که در تاریخ ورزش بانوان ایران ثبت شدند. این دهه دوران ظهور ستارههای ورزش ایران در بخش بانوان بود.
با اینکه ورود زنان به رشتههای مختلف ورزشی همیشه با تأخیر همراه بوده است اما شاهد این هستیم که در اوایل
شاهد این هستیم که دختران ورزشکار ایرانی دیده و شنیده میشوند. با اینکه در موارد زیادی کم و کاستیها و کمبودها برطرف نمیشوند اما هستند کسانی که صدای آنها را به گوش مسئولان برسانند گرچه مسئولان وقتی برای شنیدن این صداها ندارند.
به عنوان مثال تیم فوتبال بانوان ملوان یکی از پرستارهترین تیمهای لیگ برتری چندی پیش منحل شد آنهم به دلیل مشکلاتی که هیچ کس جز خود منحل کنندگان دلیلش را نفهمید. اما دریغ و صد افسوس که صدایشان به جایی نرسید.
مشکلات گسترده مالی در حد کرایه اتوبوس و تامین لباس یکدست برای تیم، تبعیض در توزیع امکانات، تبعیض جنسیتی در اعزام تیمهای ورزشی به مسابقات بین المللی که همواره اولویت با تیمهای مردان است، تمرکز دولت روی تیمداری در ورزش آقایان و کم توجهی به امور ورزش زنان از جمله مشکلاتی است که با گذشت زمان تفاوت چندانی نداشته، حتی در شرایطی که بانوان کشورمان سد شکن شدهاند و با موفقیت آنها در عرصههای جهانی و بینالمللی آنهم با حجاب و پوشش اسلامی سروصدای زیادی به پا کرده که باعث افتخار ماست.
آینده ورزش زنان ایران را به سختی بتوان پیش بینی کرد. توسعه و ارتقای این عرصه، طبیعتاً مانند هر موضوع کلان دیگری در گروی اراده سیاسی و تحولات اجتماعی، تحول در نگرش دولتمردان به ورزش زنان است. موضوعی که به گواه بسیاری از قهرمانان و پیشکسوتان ورزش زنان، فعلاً نزد وزارت ورزش هم در اولویت نیست.